خاطره من و کودک اینده

کودکی مثل دو پیچ پیچکی است بر دیوار خاطرات

خاطره من شیراز خانه مامان

1398/3/11 8:56
نویسنده : سارا
493 بازدید
اشتراک گذاری

 

زمان دیدن گلهاست زمانی برای خندیدن با کودکان خسته ی کار و بازی زمان شنیدن صداهای دلنشین مادر در گوش فرزندم است زمان خاص بودن تمام دنیای توست که منم، اسوده باش فرزندم چراغی که در خانه است بیرون بردنش خطاست عزیزکم تنها بر بالین فرشته ها خوابیده ای شاید حکمت بودنت را در لحظه های زندگی و سلامتی ای که تو دست در گریبانش میشدی و شیرینی خنده ات در کنارش زیبا نقش می بست و تمام خاطرات کودکی ام را زنده می کرد حلقه های دعا برای شفای بیماریت بر پا شد و دستهای گشوده خشنودی حکمت واری را به سمتت باز شد و برای فرزندم دعا می کنم که شادی ای مهرطلبانه او را به سرانجام نیکی ببرد و تسکینی باشد برای دلهای خالی از تمام بدی ها و بینایی دلها روشنی بخشد بر اهالی؛مردان سخت و زنان نقش افرین بر زندگی پر تلاش و پر از کوشش کارهای طاقت فرسا، فرزندم حکمت این زندگی را جدی بگیر که  خاطره افرینی زیبایی را در به وجود اوردنت کرده ام. با احترام بوسه ای بر چشمانت می زنم که خاطراتم از دوره کردنهای آن درست شد. شیراز یازده خرداد نودو هشت/خانه مادر جان (عزیزی) بوس/

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ساراسارا
11 خرداد 98 9:02
👏👶 🙂 نی نی نیست افرین به تو عزیزکم بی نهایت دوستت دارم